فروغ فرخزاد
در دیماه سال 1313 در محله امیریه تهران از پدر و مادری تفرشی پا به عرصه وجود نهاد. پدرش محمد فرخ زاد یك نظامی سختگیر بود و مادرش زنی ساده و خوش باور. او فرزند چهارم یك خانواده نه نفری بود. چهار برادر به نامهای امیر مسعود، مهرداد و فریدون و دو خواهر به نامهای پوران و گلوریا.
پس از اتمام دوران دبستان به دبیرستان خسروخاور رفت. در همین زمان تحت تاثیر پدرش كه علاقمند به شعر و ادبیات بود. كم كم به شعر روی آورد. و دیری نپائید كه خود نیز به سرودن پرداخت. خودش میگوید كه " در سیزده چهارده سالگی خیلی غزل میساختم ولی هیچگاه آنها را به چاپ نرساندم. "
در سال 1329 در حالی كه 16 سال بیشتر نداشت با نوه خاله مادرش پرویز شاپور كه 15 سال از او بزرگتر بود ازدواج كرد. این عشق و ازدواج ناگهانی بخاطر نیاز فروغ به محبت و مهربانی بود. چیزی كه در خانه پدری نیافته بود. پس از پایان كلاس سوم دبیرستان به هنرستان بانوان میرود و به آموختن خیاطی و نقاشی میپردازد. از ادامه تحصیلاتش اطلاعاتی در دست نیست. می گویند كه او تحصیلات را قبل از گرفتن دیپلم رها میكند.
اولین مجموعه شعر او به نام " اسیر " در سال 1331 در سن 17 سالگی منتشر میگردد. كم و بیش اشعاری از او در مجلات به چاپ میرسد.
با به چاپ رسیدن شعر " گنه كردم گناهی پر ز لذت" در یكی از مجلات هیاهوی عظیمی بپا میشود و فروغ را بدكاره میخوانند و از آن پس مورد نا مهربانیهای فراوان قرار میگیرد.
" گریزانم از این مردم كه با من به ظاهر همدم و یكرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد پیرانه بستند "
در سال 1332 با شوهرش به اهواز میرود. دیری نمیپاید كه اختلافات زناشوئی باعث برگشت فروغ به تهران میشود. حتی تولد كامیار پسرشان نیز نمیتواند پایههای این زندگی را محكم سازد. سرانجام فروغ در سال 1334 از شوهرش جدا میشود. قانون فرزندش را از او میگیرد. حتی حق دیدنش را. فروغ 16 سال تمام و تا آخر عمرش هرگز فرزندش را ندید.
وقتی اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغهای مرا تكه تكه میكردند
وقتی كه چشمهای كودكانه عشق مرا
با دستمال تیره قانون میبستند
و از شقیقههای مضطرب آرزوی من
فوارههای خون به بیرون میپاشید
چیزی نبود. هیچ چیز بجز تیك تاك ساعت دیواری
دریافتم: باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم
*سفر به ایتالیا
پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخزاد، برای گریز از هیاهوی روزمرگی، زندگی بسته و یکنواخت روابط شخصی و محفلی، به سفر رفت. او در این سیر و سفر، کوشید تا با فرهنگ غنی اروپا آشنا شود. با آنکه زندگی روزانهاش به سختی میگذشت، به تأتر و اپرا و موزه میرفت. وی د ر این دوره زبان ایتالیایی و همچنین فرانسه و آلمانی را آموخت. سفرهای فروغ به اروپا، آشناییاش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینهای برای دگرگونی فکری را در او فراهم کرد.
*آشنایی با ابراهیم گلستان و کارهای سینمایی فروغ
آشنایی با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تغییر فضای اجتماعی و درنتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد.
در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب میکند. و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا میشود و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر میدهد. و چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم خانه سیاه است را در آسایشگاه جذامیان تبریز میسازند. و در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده بازی چشمگیری از خود نشان میدهد. در زمستان همان سال خبر میرسد که فیلم خانه سیاه است برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده و باز در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد. در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر میکند. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مولف در پزارو شرکت میکند که تهیه کنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد میدهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش میشوند. پس از این دوره، وی مجموعه تولدی دیگر را منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین گستردهای را برانگیخت؛ پس از آن مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر نمود.
*مجموعههای از كارهای فروغ فرخزاد
الف: مجموعه شعر
ـ اسیر 1331
ـ دیوار 1336
ـ عصیان 1338
ـ تولدی دیگر 1341
و مجموعه نا تمام ( ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)
*ب: در حوزه سینما
ـ پیوندفیلم (یك آتش) كه در سال 1341 در دوازدهمین جشنواره فیلمهای كوتاه و مستند ونیز در ایتالیا شایسته دریافت مدال طلا و نشان برنز شد.
ـ بازی در فیلمی از مراسم خواستگاری در ایران. سفارش موسسه ملی كانادا به گلستان فیلم بود.
ـ همكاری در ساختن بخش سوم فیلم ( آب و گرما)
ـ مدیر تهیه فیلم مستند ( موج و مرجان و خارا ) به كارگردانی ابراهیم گلستان
ـ مدیر و تهیه و بازی در فیلم نیمه كاره ( دریا ) محصول گلستان فیلم
ـ ساختن فیلم مستند ( خانه سیاه است ) از زندگی جذامیان كه در زمستان سال 1342 برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره ( اوبرهاوزن ) آلمان شد.
ـ بازی در نمایشنامه ( شش شخصیت در جستوجوی نویسنده ) اثر لوئیچی پیراندلو در سال 1342
ـ و در سال 1344 از طرف یونسكو فیلمی نیم ساعته و از برناردو برتولوچی فیلمی پانزده دقیقهای. در رابطه با زندگی فروغ ساخته شد.
دهمین جشنواره فیلم ( اوبرهاوزن) آلمان جایزه بزرگ خود را برای فیلمهای مستند به یاد فروغ نام گذاری كرد.
فروغ فرخزاد سرانجام در 24 بهمن سال 1345 به هنگام رانندگی بر اثر تصادف جان سپرد و روز 26 بهمن در گورستان ظهیرالدوله هنگامی كه برف میبارید به خاك سپرده شد.